قسمت سی و هشتم
نوشته شده توسط : طیبه اسماعیل بیگی

بر روی صندلی روبروی میز کار ماهان نشست و به او که کاملاً بی توجه به او، مشغول کارش بود، خیره شد. برای شروع گفتگو، دلهره داشت؛ می دانست که به احتمال زیاد، ماهان عصبانی می شود و کارشان به دعوا می کشد. چند باری خشم ماهان را هنگامیکه بر روی کارش تمرکز کرده بود و مسروره سعی کرده بود با او حرف بزند، چشیده بود. همه شهامتش را جمع کرد. همیشه شروع کردن هر کاری از ادامه دادن آن سخت تر است و مسروره خیلی خوب، این را می دانست. او هرگز از دعوا و تنش خوشش نمی آمد و همه این سالها، تنها به همین دلیل، همواره کوتاه آمده بود و سکوت کرده بود؛ اما... فکر می کرد اوضاع بچه ها، با تصمیمات اشتباه ماهان، وخیم و وخیمتر می شود؛ بنابراین باید این دعوا را به جان می خرید. لب پائینش را گزید و دستهایش را مشت کرد تا همه انرژیش را به کمک فرا خواند:" ماهان!... ما باید با هم حرف بزنیم!" صدای مسروره، آرام بود؛ و ماهان حتی آنرا نشنید. آنقدر غرق کارش بود که حضور همسرش را حس نمی کرد، اما مسروره که اینرا نمی دانست! او تصور کرد که ماهان، مثل همیشه او را نادیده می گیرد؛ و این فکر به شدت او را آزرد و کمی عصبانی کرد؛ صدایش را بلندتر کرد، اینبار خشم خفیفی نیز در صدایش، پنهان شده بود:" ماهان!... گفتم ما باید با هم حرف بزنیم!" ایندفعه، ماهان صدای مسروره را شنید؛ بریده شدن رشته افکار و تمرکزش، برایش سخت و دردناک بود؛ و این مسئله کمی عصبانیش کرد. سرش را بلند کرد و مسروره را دید، اما بی آنکه منظوری داشته باشد و یا حتی خودش متوجه این مسئله باشد، لحنش تند و آزاردهنده بود:" چی می گی؟!" مسروره لحظه به لحظه، آزرده تر و عصبانی تر می شد، چرا او همیشه باید، توجه شوهرش را گدایی می کرد!؟ صدای او هم در جواب، تند و آزاردهنده بود:" گفتم باید حرف بزنیم!" ماهان، برای لحظاتی نگاهش کرد؛ تعداد دفعاتی که مسروره، در زندگی مشترکشان، تندی کرده بود، بسیار نادر بود. ماهان اینرا حس می کرد که مسئله مهمی پیش آمده که مسروره را برانگیخته است؛ اما ذهنش هنوز درگیر پرونده اش بود و به شدت تمایل داشت، به کار بر روی پرونده اش برگردد. لحظه ای خیره به مسروره نگاه کرد و اینبار آرامتر، اما آمرانه گفت:" باشه، بعداً حرف می زنیم!" و سرش را به روی پرونده اش برگرداند.





:: موضوعات مرتبط: قسمت 36-40 , ,
:: برچسب‌ها: داستان،صبور،اثر،طیبه،اسماعیل بیگی ,
:: بازدید از این مطلب : 80
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 ارديبهشت 1396 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: